[ad_1]
No Exit est une pièce française existentialiste de 1944 de Jean-Paul Sartre. Le titre original est l’équivalent français du terme juridique à huis clos, faisant référence à une discussion privée à huis clos.
La pièce commence avec trois personnages qui se retrouvent à attendre dans une pièce mystérieuse. C’est une représentation de l’au-delà dans laquelle trois personnages décédés sont punis en étant enfermés ensemble dans une pièce pour l’éternité.
انها: «اتاق بسته»؛ «در بسته»، «لوتکده»؛ «
No Exit est une pièce française existentialiste de 1944 de Jean-Paul Sartre. Le titre original est l’équivalent français du terme juridique à huis clos, faisant référence à une discussion privée à huis clos.
La pièce commence avec trois personnages qui se retrouvent à attendre dans une pièce mystérieuse. C’est une représentation de l’au-delà dans laquelle trois personnages décédés sont punis en étant enfermés ensemble dans une pièce pour l’éternité.
انها: «اتاق بسته»؛ «در بسته»، «لوتکده»؛ « دوزخ »؛ : ان پل سارتر؛ اریخ خوانش بیست و هفتم ماه سال 2003میلادی
ان: لوتکده نمایشنامه یک پرده؛ اثر: ان پل سارتر؛ قاسم صنعوی؛ ات تهران، کتاب پارسه، 1389، 79ص، شابک 9786005026863؛ : ایشنامه های نویسندگان فرانسوی – 20م
ان: در بسته؛ : اصر غیاثی، صورت ای.بوک
ان: بسته، : زهرا جعفری؛ ان، هفت پیکر، در 71ص؛
ان: بسته، مترجم: تهران، 1381، در 85ص؛
ان: : 1381، در 85ص؛
ان: اتاق : امید تهران، افراز، 1393، در 72ص؛
ایشنامه ی «خلوتکده» با عنوانهای « بسته»، تهران، هفت پیکر، با ترجمه سرکار خانم «ا جعفری»؛ 71ص؛ با ترجمه جناب «سعید عجم حسنی»، تهران، مرغ آمین، 1381، در 85ص، با عنوان «اتاق بسته» با جناب «امید جمشیدی»، تهران، افراز، 1393، در 72ص؛ با عنوان « بسته دوزخ، با جناب سعید عجم حسنی در 85ص» و با عنوان «دوزخ، با ترجمه جنابان فرزانه، و عبدالحسین نوشین؛ با جناب سمندریان، در 56ص؛ با ترجمه جناب علی سلامی، در 102ص» نيز ترجمه و منتشر شده است
ایشنامه ای یک پرده ای، و یکی از معروفترین آثار نمایشی «ژان پل سارتر» است؛ ای نمایشنامه، با مرگهایی متفاوت، از دنیا اند، و حال در یکجا گرد آمده اند؛ ار آنان، نمایش عذابهای ضمیر انسانهای محروم از آزادی ست؛
ایشنامه، چهار شخصیت دارد، که سه تن از آنها اصلی هستند و نفر چهارم مردی است، که با ان پیشخدمت خوانده میشود؛ شخصیت اصلی این نمایشنامه، همانند ضلع یک مثلث، که در عین ارتباط، بر همدیگر نیز تاثیر میگذارند؛ زن « استل » و « اینس »؛ دو مرد یکی به نام «ارسَن»، و شخصیت دیگری که با عنوان «پیشخدمت» از مرگ، و در «دوزخ»، یکدیگر را پیدا میکنند؛
ارتر، در این نمایشنامه، با استادی موقعیتی را تدارک دیده، تا شخصیتها، در هراس از عاقبتی که در انتظار آنهاست، به مرورِ گذشته ی خود، بپردازند؛ اید بهترین نمایشنامه «سارتر» نباشد اما از جنبه هایی مهمترین نمایشنامه ی ایشان است؛
ل از اب : (ا: چرا شما اینجا فرستادن؟
استل: منم درست نمیدونم؛ اید منو اشتباهی اینجا فرستادن؛ آدمهایی که هر روز غایب میشن فکر کنین؛ ای زیادی اینجا فرستاده که متأسفانه باید با مستخدمین و کارمندهای بینزاکت اینجا برخورد داشته باشن؛ ا اینهمه چطور ممکنه اشتباهی کار نباشه؟ (به گارسن) لطفاً نخندین؛ اگه در مورد من اشتباهی انجام شده، این کار در مورد شما صدق میکنه؛ بهتر نیست قبول کنیم که همه چیز تصادفيه؟
اینس: ام هاتون همین بود؟
استل: از این چی انتظار داشتین؟ چیزی واسه ی کردن ندارم؛ از خونواده ی فقیری بودم، که برادر کوچیکمو بزرگ میکردم؛ ادرم بیمار و احتیاج مراقبت داشت؛ از دوستای پدرم، از من خواستگاری کرد؛ هم پیشنهاد اونو پولداری بود؛ ا اگه جای بودین چه تصمیمی میگرفتین؟ شش سال با شوهرم زندگی کردم؛ سال قبل با مرد ای آشنا که شدیدا به اون علاقمند شدم؛ هم ذات الریه گرفتم؛ ماجرا همین بود؛ بعضی از اصول اخلاقی محکوم کنن که چرا جوونیمو با پیرمرد هدر کردم؛ شما فکر میکنین این کار گناهه؟ ا کار کردین؟ ا قابل سرزنشه؟
ارسن: زمان با من روزنامه ای رو اداره که طرفدار صلح بود؛ ی چشمها به حرف شده بود؛ طرف دل و جرئت اینکار رو داره؛ له، جرئت داشتم و همه شاهد بودن، ولی در نهایت دستامو روی سینه ام گذاشتم و بعد تیربارونم کردن؛ کجای این ار اشتباهه؟
استل: (دست گارسن را میگیرد.) اشتباه نیست؛ ا آدم…؛
اینس: (حرف او را قطع میکند.) ا قهرمان هستین؛ زن تون چی شد آقای گارسن؟
ارسن: از منجلاب نجاتش دادم
استل: میبینین…؛ اینس: له ولی ا برای این همه طنازی میکنین؟ اینجا کسی نیست؛ ا فقط خودمون هستیم؛ استل: منظورتونو نمیفهمم؟
اینس: انوم کوچولو ما هستیم، بین جانیها و هیچ اشتباهی در کار نیست؛ اونا رو بدون علت گرفتار این دوزخ نمیکنن
استل: کافی
اینس: جهنم؛ عذاب جهنم، هر نفرمون گرفتار شدیم
استل: اوه انوم عزیز شما حال حاضر دوزخی هستین و این قهرمان بیگناه جنگ هم در کنار ما به عذاب جهنم گرفتار شده؛ ا ای بسیار لذت بخشی رو روی زمین گذروندیم، حتی انی اونجا تا لحظه ی به خاطر ما عذاب کشیدن، ین این برای بعضی از ما ا ا ا ال
ارسن: ساکت میشین یا نه؟)؛ ایان نقل
اریخ ام انی 25/10/1399هجری ا. انی
[ad_2]
Source link