mardi, novembre 26, 2024

Nue par David Sedaris

[ad_1]

Nu, David Sedaris

Nu, publié en 1997, est un recueil d’essais de l’humoriste américain David Sédaris. Le livre détaille la vie de Sedaris, de son éducation inhabituelle dans la banlieue de Raleigh, en Caroline du Nord, à ses années d’université marquées par l’alcool et la drogue, en passant par son errance kérouacienne en tant que jeune adulte.

Contenu:
Boeuf haché;
Un fléau de tics ;
Sortez votre Ya-Ya ! ;
Plus proche parent ;
Cyclope;
L’Omnium féminin ;
Vrai détective;
Dix Colline ;
J’aime les gars ;
Le bug du drame ;
Dinah, la pute de Noël ;
Planète de t

Nu, David Sedaris

Nu, publié en 1997, est un recueil d’essais de l’humoriste américain David Sédaris. Le livre détaille la vie de Sedaris, de son éducation inhabituelle dans la banlieue de Raleigh, en Caroline du Nord, à ses années d’université marquées par l’alcool et la drogue, en passant par son errance kérouacienne en tant que jeune adulte.

Contenu:
Boeuf haché;
Un fléau de tics ;
Sortez votre Ya-Ya ! ;
Plus proche parent ;
Cyclope;
L’Omnium féminin ;
Vrai détective;
Dix Colline ;
J’aime les gars ;
Le bug du drame ;
Dinah, la pute de Noël ;
Planète des singes;
Le Quad incomplet ;
DENT;
Quelque chose pour tout le monde;
Cendres;
Nu.

اریخ انش: ارم ماه ل سال 2014میلادی

ان: ادر را از اینجا ببر؛ دیوید سداریس؛ پیمان خاکسار؛ ان، اوش، 1392، در 150ص، اپ دیگر تهران، چشمه، 1393؛ 150ص؛ ابک 9786002292858؛ اپ 1395؛ داستانهای کوتاه از نویسندگان امریکایی – سده 20م

استانهای کوتاه: «طاعون تیک»، « کنسروی»، «مادربزرگت رو از این‌جا ببر!»، «غول یک‌چشم»، «یک کارآگاه واقعی»، « هیل»، « ی درام»، «ا»، «سیاره میمون‌ها»، «ارضلعی ناقص» و «شب مردگان زنده»؛

اعون : استان پسربچه ای است، که لحظه ای او را، آرام نمیگذارد، کلیدی ای خاموش کردنش در دسترس او نیست؛ امینی همچون لیس زدن کلید چراغهای کلاس فشاردادن دماغ به در یخچال و کاپوت ماشین، کوبیدن پاشنه به پیشانی، …؛ از : ایان نقل

کنسروی: استفاده مناسب از غافلگیری

ادربزرگت را از اینجا : توصیف زندگی مادربزرگ راوی، در آپارتمانی بسیار کوچک است؛ اصلا آپارتمان و به قول راوی زندگی سگشان، به کودکی پدرش شرف داشته است؛ انواده پدری راوی، از مهاجران «انی» و مادربزرگ، هیچ تغییری نکرده است و بعد از این همه سال، «انگلیسی» به عروسش میگوید « اون دختره »؛ او ا اطب قرار البته سایه همدیگر را، با میزنند…؛ انه مادربزرگ «یونانی»، شهری دیگر ساکن است، اما به واسطه ی تصادف، و شکستگی لگن، مادربزرگ به خانه آنها میآید؛ …؛ ??

ل : اند، ا اره بچه هایش را از بترساند…؛ ??

ارآگاه اقعی: ادر خواهر اوی، الهای لویزیونی، و البته تنها الهای لیسی جنایی…؛ ??

هیل: اوی، در کلاس هفتم است، برای کار مجانی و عام المنفعه، به تیمارستان «دیکس هیل» میرود…؛ ??

ام: حضور ازیگر، الهام به دانش ان، در کلاس نهم، راوی، دوستش، به ایش، بازیگری علاقمند میشوند، و ازیگری لاقمند میشوند، و ??

ا: عقیده دارد، اندازه ار، پس از شخصیت آدم را ازد، و پول تو جیبی را و راوی، خواهرش به کار در کافه تری ا ا اوی، ??

اره میمون ها: اجراهای «اتواستاپ» های راوی…؛ ??

ارضلعی اقص: اوی، اتاقی لولش، انشگاه باز «اتواستاپ»…؛ از : (پدرم همیشه میگفت: «دانشگاه بهترین چیزیه که ممکنه اتفاق بیفته»، راست میگفت، چون آنجا بود که مواد، و الکل، و سیگار را کردم…؛) پایان نقل

ان زنده: اوی، از شبی میگوید، جلوی در ویلای تابستانی خویش ایستاده، و موشی را، در آب خفه میکند، میایستد، و راننده از او آدرسی میپرسد؛ اوی میخواهد، به او یاری کند، اما چیز شبیه فیلمهای «ژانر وحشت» میشود…؛

اریخ ام انی 05/01/1400هجری خورشیدی؛ ا. انی

[ad_2]

Source link

- Advertisement -

Latest