[ad_1]
Une histoire simple et douce, sur l’amour qu’un parent et un enfant ont l’un pour l’autre.
Little Nutbrown Hare pose à Big Nutbrown Hare la question du titre, Devine combien je t’aime ?, et le livre continue alors que les deux utilisent des mesures de plus en plus grandes pour quantifier à quel point ils s’aiment en réponse à la question.
اریخ خوانش نوزدهم ماه امبر سال 2011میلادی
ان: انی دوستت دارم؟ سام مکبرتنی؛ آنیتا جرام؛ سپیده خلیلی؛ ??
Une histoire simple et douce, sur l’amour qu’un parent et un enfant ont l’un pour l’autre.
Little Nutbrown Hare pose à Big Nutbrown Hare la question du titre, Devine combien je t’aime ?, et le livre continue alors que les deux utilisent des mesures de plus en plus grandes pour quantifier à quel point ils s’aiment en réponse à la question.
اریخ خوانش نوزدهم ماه امبر سال 2011میلادی
ان: انی دوستت دارم؟ سام مکبرتنی؛ آنیتا جرام؛ سپیده خلیلی؛ ان: ارت و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ وانتشارات، زلال، 1387؛ 32ص، شابک 9789644227677؛ دوستی حیوانات از نویسندگان ایرلند – 20م
ان: چه قدر دوستت دارم در بهـــار؛ نویسنده سم مک برتنی؛ آنیتا جرام؛ نیره طالبزاده؛ ان: انتشارات لمی فرهنگی کتاب های پرنده آبی، 1396؛ 20ص؛ ابک 9786004364904؛
ان: چه قدر دوستت دارم تابستان؛ نویسنده سم مک برتنی؛ آنیتا جرام؛ نیره طالبزاده؛ ان: انتشارات لمی کتابهای 1396؛ 20ص، مصور؛ ابک 9786004364911؛
ان: چه قدر دوستت دارم در پائیز؛ نویسنده سم مک برتنی؛ آنیتا جرام؛ نیره طالبزاده؛ ان: انتشارات لمی کتابهای 1396؛ 20ص، مصور؛ ابک 9786004364928؛
ان: چه قدر دوستت دارم در زمستان؛ نویسنده سم مک برتنی؛ آنیتا جرام؛ نیره طالبزاده؛ ان: انتشارات لمی کتابهای 1396؛ 20ص، مصور؛ ابک 9786004364935؛
ان: اگر گفتی چقدر دوستت دارم؟ نویسنده سم مک برتنی ؛ انیا جرام ؛ مترجم رضی هیرمندی؛ ان، بافرزندان، 1397؛ 24ص؛ ابک 9786007243947؛ اپ 1397؛
ان: حدس بزن چه قدر دوستت دارم؛ سام بک براتنی؛ ان به فارسی اصلان قزللو؛ آنیتا جرام؛ ان، اژتاب 1397؛ چهار جلد؛ لد یک در بهار – لد در تابستان – جلد سه در پاییز – جلد چهار در زمستان
ان: حدس بزن چقدر دوستت دارم؛ سام مک برتنی؛ انیا جرام؛ فرزانه ریحانیفر؛ ارسطو، 1399؛ 12ص؛
وقت آن رسیده بود که خرگوش کوچولو بخوابد؛ اما او گوشهای مادرش را گرفته بود؛ میخواست مطمئن شود که مادرش، خوب به حرفهایش گوش میدهد؛ کوچولو گفت: «حدس دارم!» ادر گفت: «ولی من نمیتوانم حدس بزنم»؛ لو ا ایی میتوانست، دستهایش ا از هم باز : « این قدر ! » ای مادر بلندتر بود؛ او ا ا از گفت: «ولی من تو را اینقدر دوست دارم!»؛ خرگوش کوچولو پنجههایش ایستاد؛ ایش را لند کرد گفت: «من تو را تا این بالا دوست دارم» پس از آن نوبت مادرش بود؛ خرگوش کوچولو آنقدر به این کارش ادامه داد تا سرانجام به خواب رفت
اریخ ام انی 28/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. انی
[ad_2]
Source link