شده ای در مه par سید مرتضی مصطفوی


تحلیل داستان  » ای در مه »  » سید مرتضی مصطفوی » براساس کتاب  » سفر نویسنده  » اثر  » ووگلر  » .

استان ای در مه استان اجتماعی است که رویا واقعیت ا هم آمیخته است. ارشی ال ذهن است. ا این ناخداگاهی از گفته اند را خودآگاه آورد تا خواننده با لایه های پنهان شخصیت ها آشنا شود. اثر دارای ان است. استان ای از این اعده نیست ، قهرمانی در ا می کند. ارنده داستان ا دو بخش سفر زمینی و انی تقسیم قصد دارد تجزیه تحلیل هر دنیا را ادغام این اثر استانی ا ااس ا ا ا ا ا

 »  » ا ای دیگران کند… ابراین ان اساس ا مفهوم ایثار است.  » (ووگلر، 1387 : 59 )

ان این اثر ا است اوست که خواهد به پی شهود برود وار ادی را کنار بگذارد. این تجزیه و تحلیل وقایعی که در دنیای اقعی اتفاق افتد را زمینی و وقایع که در دنیای فرا واقعی را سفر آسمانی می نامیم. لگر درباره ای عادی این باور است قهرمان ابتدا باید طوری نشان داده شود که گویا از مردم عادی است. استان ای در مه و در بخش انی، قهرمان داستان ، صدرا ، با ماشین جاده ای با درختانی ا موسیقی ل ان، ا ا ا ا ا

اجرا  » به ماجرا تعیین کننده میزان شرط بندی بازی است و هدف قهرمان را کند . دادن یک زندگی.  » (ووگلر ، 41 )

ا انی ناخواسته ارد تونلی آلود شود از اطلاعی ندارد. لی آغاز یک خواهد اخداگاه او را شناسی سوق می دهد.  » اخل تونل هوای گرفته و دود آلود بود … کم کم فصای تونل گرفته تر شد ، به زحمت مقابل را می دیدم می .  » ( ، 6 )

دعوت  » است که نخستین واکنش قهرمانان تلاش برای طفره رفتن از ماجرا باشد … حتی دلاورترین قهرمانان سینما نیز گاهی دچار تردید می …  » ( لگلر ، 140 )

این له ا همراه است چرا ان تجربه ای و مایل به تغییر شرایطی آن قرار دارد نیست.

در دنیای انی ندارد ، چرا ا بر اثر یک اتفاق وارد ماجرا شود و چاره ای جز قبول کردن ندارد. اما دنیای پیشنهاد فروشی از اود هادی و مهتاب شود ا ا می کند. ا که  »  »  » اخود  » او باهم کشمکش پیدا کردند.  » بار احساس به ا نفر حال حرف ا این کار ا از اقبت کار اند ! ( ، 31 ) استاد ( پیرمرد و پیرزن دانا )

انی ای انتهای مشخص نبود. اشت ارد همین حین از کوچه بیرون ا جوان : نرو ، بن بسته. ان ا داخل شده بود.

وولگر استاد را به عنوان فردی دنیا دیده و پیش برنده داستان می داند و درباره او می نویسد:. « رابطه بین قهرمان و استاد از رایج ترین مضامین اسطوره شناسی است و به لحاظ ارزش نمادین, یکی از غنی ترین ها این رابطه نماد رابطه والدین ، معلم و دانش پزشک و بیمار ، خدا بشر است. » ( لر ، 42 )

ای انی استاد ان ا اسن بلند است صدرا ا ات می دهد. ایی تا ایقی اتومبیل اظر ا ا تماشا کرد. ال او با پیرمردی مهربان جان تازه ای می گیرد و امیدوار زندگی می شود. »  » تشنگی زیاد توان فریاد کشیدن را از من گرفته بود. .

از نخستین آستانه

اولین از قهرمان می شود. اقع ل ارادی است او اید درباره از تصمیم بگیرد.  » این لحظه ان انجام و با عبور از نخستین آستانه برای نخستین به امل وارد دنیای ویژه داستان می .  » ( لر ، 42 )

صدرا در یک به عنوان کارت کن مشغول است سعی دارد که راه و چاه این کار را فرا چرا ا ا ا ا او بر این ل فائق خود ا ای با ایط ان سازد. ادی همکار ا اه اه کار ا او یاد دهد. …  » ادی تا او ( ابر ) ا اهی کرد و بالاخره کارت را به او داد. باشی. گفتم : چشم ، سعی خودمو می کنم.  » ( مصطفوی ، 21 )

انی اولین ل از اجه ا استاد می خورد. ا صدرا ا گذشتن از بوران سفید رنگ می ا به می دود. …  » که از وحشت خشکم ، از شانس من ، سفیدی ، بزرگی بود زمین نشسته بود … » ( همان ،8 )

ان اثر از سگ جان سالم م اما قیمت از پاهایش. اید از له ای انی اشد او ا ال سوق دهد. ها متحدان و دشمنان

ل سفر قهرمان با وقایع رویدادهایی مواجه می شود که در دنیای عادی نکرده است. لم ها سریال ها این دشمنان معمولا در کافه ها و میخانه ها جا کرده اند و ان هستند ا او را مورد سنجش قرار دهند.  » از عبور از آستانه ، قهرمان طبیعتا ا چالش ها آزمون های جدید مواجه می شود ، دوستان دشمنانی می یابد و فرا دنیای جدید .  » ( 43 کند).

ا ا هادی اب گاهی دوست و گاهی ا ارند آشنا شود. از دید نگارنده داود فقط دشمن است ، چرا طول داستان تغییری در شخصیت او ایجاد و تا استان همان دزد باقی می اند. انی افراد بالا لاوه استاد فقط دوست راهنمای ا است ، نقش اساسی در این مرحله دارند.
اهیابی ژرف ترین غار

( ع ) در درون چاه ، یونس ( ع ) در شکم نهنگ و گیلگمش در دل جنگل ، شنل قرمزی در شکم گرگ و هرکول در شکم هیولا و تاریک تر وجه سفر را کردند. ان با از این له ا ای گذارد ، چرا تاریکی را کرده است.  » ان سر انجام آستانه مکانی خطرناک ، گاهی در اعماق زمین ، جایی که مقصود جستجو ان شده است … وقتی قهرمان وارد این مکان ترسن ترسن ا است است است است است است )

زمینی ان این ار را همان جواهر فروشی نامید که صدر ، داود ، هادی و مهتاب وارد برای سرقت جواهرات می شوند. ا ا این مکان جواهر ایی را ندیدند تجربه تبدیل به ایی دیگر می شوند.

انی این له ای داود اتفاق می افتد. ا ا اده اولین ایستگاه اده خاکی وارد جنگلی اریک می شود. این نشانه ا استعاره از ار زیاد گناه داود است. ای هادی این مرحله ایستگاه ای مهتاب ایستگاه جلوتر اتفاق می افتد که نشان بار گناهان نسبت به داود است. اید بتوان اذعان اشن ترین غار برای در انتهای ایستگاه باشد.

ایش

ان از از ار ا ای مواجه تا و تحول اصلی پیش برود. ان باید این مرحله ا لاقات که همین امر باعث می شود تا از اسی نداشته باشد. اگر از مردم عادی راجب سوال کنند آنها از جواب دادن طفره می ، اما قهرمان بسان گذشته دیگر از مرگ نمی ا که را تجربه کرده است.  » اینجا اقبال قهرمان ، در با بزرگترین او ، به آخر می . دانیم قهرمان زنده خواهد ماند یا نه.  » ( لر ، 45)

زمینی این مرحله می تواند مختص ضد قهرمان داستان اوود باشد از کشتن جواهر فروش مرگ را لوی چشمانش ، اما مرگ معنوی ، لکه مرگ زمینی . آسمانی ، صدر ا قهرمان داستان با به خودشناسی که با کمک پیرمرد به دست می آورد له آزمایش را با موفقیت سپری کند و ا ا ا ا ا ا ا ات گوناگونی است.

اداش

ا این نوستالوژی ا خاطر داریم مدرسه اگر خوب می از معلم جایزه دریافت می کردیم. این لحظه ای انش آموز است. ای ان له ل می گیرد. او ا از مراحل ل ازمند انرژی ا بتواند بازگشت ا احت طی کند. …  » .  » ( لگر ، 46 )

ای پاداش ا همان استاد دانشگاهی است. ا نداشته پیشنهاد اود ا جوانی کرده است کار کارت کنی ادامه داده است. ارد انشگاه مراحل ا کرده است .  » ام انسانها از بدو تولد وارد انتها به اسم دنیا می شوند ، در این مسیر اههای بیشماری پیش آنهاست و این خود انس ا ا ا ا ا ا ا ا از بماند …  » ( ، 81)

انی پاداش ا فانوسیست در قایق کرده است. ا اد اکی لطیف صدرا باشد.  » ا خوشحالی نور کردم آن نزدیک شدم ز انوس تراود و آن اخل قایقی قرار گرفته است … خیلی ( ، 79-78 )

ازگشت ا اکسیر  » اهی اکسیر گنجی است بعد از جستجو به دست آید ، اما ممکن است عشق آزادی ، دانایی ، ا اهی از ا از ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا استان خوب برای تعریف کردن است.  » ( لگر ، 49 )

اکسیری که صدر ا آورده ، دانشیست او پس از سالها رنج مسیر زندگی اش کرده است. او پیشنهاد داود را براس رد کرد ندای می دهد اش را می گیرد.

آسمانی اکسیر صدرا با است تاریکی برایش معنا ندارد. از تاریکی استعاره از دانایی ایی شدن است. ا انتهای داستان از پیزمرد دانا می پرسد که چگونه این مسیر تاریک را کردی ؟  » این مسیرو دیگه چشم بسته می آم ، چون سالهاست که هر وقت ماشینم خراب می شه ، داخل این قایق آم و استراحت می کنم.  » ( مصطفوی ، 79 )

جمع کلی می توان اذعان اشت این داستان به شیوه سیال ذهن نگاهشته شده است و رگه هایی از رئالیسم و ​​سورئالیسم را با خود به اه دال ای استان انسانها باتلاق است. اتلاقی ای پولهای کاغذی ا دارند. ان اثر در طول داستان خودشناسی و خدا ( به خود آی ) ا می شناسد. او در انتهای داستان این ا ان دانا می شود.  » ره برتر از کون و مکان شو

ان بگذار خود خود جهان شو »

فرزین نوبرانی ، کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی (moins)



Source link